عشق
عشق ،يعني که تکان خورده و سرپا بشويم
زورکي هم که شده در دل هم جا بشويم
دست در دست هم اصلا ندهيم و نرويم
مگر آن وقت که ديوانه و تنها بشويم
عينک تيره و تيپ و هيجان و بلوتوث
همه جا چشم به راه اس ام اس ها بشويم
عشق ، يعني من و تو ، هيچ نگوييم به هم
زير عينک خرکي محو تماشا بشويم
تکيه بر هيچ نهادي ندهيم و خودمان
خودکفايي بنماييم و متکّا بشويم
ادامه مطلب